Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@23:27:11 GMT

روابط ایران و عراق؛ دوستانه، اما بسیار پیچیده

تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۱۳۹۸۰

روابط ایران و عراق؛ دوستانه، اما بسیار پیچیده

فرارو- دیدار امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران با فواد حسین، وزیر امور خارجه جمهوری عراق و هیئت همراه وی در ۲۳ شهریور ماه، بیش از هر چیز بر مسائل امنیتی در حوزه‌های داخلی و منطقه‌ای متمرکز بود.

به گزارش فرارو، امیرعبداللهیان در بخشی از سخنان خود ضمن اشاره به موافقتنامه امنیتی میان دوکشور تصریح کرد، تجربه ثابت کرده که جمهوری اسلامی ایران نسبت به تامین امنیت ملی خود جدی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با اشاره به اطلاعات ارائه شده از سوی وزیر امور خارجه جمهوری عراق، نسبت به تعهد عراق در زمینه خارج کردن گروه‌های تروریستی از مناطق مرزی ایران، انتقال آن‌ها به عمق خاک عراق در اقلیم خودمختار کردستان، تلاش برای خلع سلاح آنان و اجرای کامل موافتنامه امنیتی ابراز خرسندی کرد.

امیر عبداللهیان گفت: «حتی یک ساعت فرصت دادن به تروریست‌ها نه تنها به ضرر جمهوری عراق و جمهوری اسلامی ایران و منطقه، بلکه به ضرر حتی اقلیم کردستان جمهوری عراق خواهد بود. ما معتقدیم این لکه سیاه باید هرچه زودتر از صفحه سفید مناسبات دو کشور پاک شود.» فواد حسین وزیر امور خارجه عراق نیز در این دیدار، با ابراز خرسندی از تحولات اخیر منطقه‌ای و گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران با همسایگان خود از جمله عربستان سعودی تاکید کرد، این تحولات به گسترش امنیت و استقرار منطقه کمک خواهد کرد و جمهوری عراق همواره به تلاش برای ایجاد و تقویت امنیت دسته جمعی در منطقه متعهد خواهد بود.

وی موافقتنامه امنیتی میان دو کشور را نیز در راستای قانون اساسی جمهوری عراق عنوان کرد که به صورت واضح امکان استفاده هر گروهی از خاک این کشور برای حمله به کشور‌های دیگر را مردود دانسته است. وی گفت: «دولت عراق و اقلیم کردستان عراق نسبت به اجرای این موافقتنامه امنیتی و نقشه راه مشخص شده در این خصوص به منظور خلع سلاح گروه‌های تروریستی و انتقال آنان به اردوگاه پناهندگان زیر نظر سازمان ملل کاملا متعهدند.»

امیر محمدرضا آشتیانی وزیر دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح ایران، با اشاره به توافق ایران و عراق برای خلع سلاح و اخراج تروریست‌ها از اقلیم کردستان، گفت: «توافق با عراق برای اخراج تروریست‌ها تمدید نمی‌شود. ما هیچ تمدیدی نداریم، در موقع خود براساس توافقی که کردیم اقدام خواهیم کرد. برخی کار‌ها انجام شده است، ما در دقیقه ۹۰ ارزیابی می‌کنیم و براساس این ارزیابی تصمیم می‌گیریم.»

با توجه به این مسائل، پرسش‌هایی مطرح است، از جمله این که توافق و همکاری ایران و عراق امنیتی تا چه حد پایدار خواهد بود و این روابط چه پیچیدگی‌هایی دارد؟ جلال ساداتیان دیپلمات پیشین ایران در بریتانیا و کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:

روابط دوستانه اما پیچیده ایران و عراق

جلال ساداتیان گفت: «رابطه ایران با عراق، رابطه حساسی است. چرا که بخش زیادی از جمعیت عراق، شیعه هستند و عتبات عالیات در عراق نیز برای ایران بسیار مهم است. مناسکی از جمله اربعین نشان می‌دهد که موضوع ارتباط دو کشور حتی در اقشار مختلف مردم، تا چه حد حائز اهمیت است. عراقی‌ها آمار دادند که ۲ میلیون نفر و طرفین ایرانی نیز اعلام کردند که بیش از ۴ میلیون نفر در طول مراسم اربعین، وارد عراق شده و برگشته اند. موقعیت عتبات، در کنار مسئله حوزه علمیه نجف که سال‌های سال محل ارتباط مقام‌های مذهبی ایران و عراق بوده، از یک سو و مسئله صادرات و واردات بین دو کشور، از سوی دیگر، مهم است. در سال‌هایی که ایران تحت تحریم‌های شدید قرار داشت، روابط اقتصادی ایران و عراق تا حدودی تقویت شد.»

وی افزود: «ارسال برق و گاز، مواد غذایی و دیگر اقلام از ایران به عراق در سال‌های گذشته کاملا رواج داشت. اما به محض این که، عراق شرایطی را تجربه کرد که روابط بهتری با اعراب و غرب پیدا کرد، همه کمک‌های ایران به دست فراموشی سپرده شد. این در حالی است که کویت تا ریال آخر خسارت‌های تهاجم عراق صدامی را از عراق غیر صدامی گرفت. ما که اعلام کرده بودیم هزار میلیارد دلار خسارت جنگی دیدیم، با وجود پذیرش قطعنامه سازمان ملل، نه تنها خسارتی دریافت نکردیم، بلکه، هزینه اضافی نیز ارائه کردیم. هرچند هزینه‌هایی مثل توسعه حرمین در عراق، با ارزش معنوی همراه بود، اما ایران فارغ از مسائل مذهبی و شیعی، حمایت زیادی از عراق طی سال‌های اخیر انجام داده است.»

دیپلمات پیشین ایران در انگلستان گفت: «اکنون صحبت‌هایی از ریل بصره شلمچه به میان آمده تا بر اساس سخنان رئیس جمهور کشور ما، بار و کالا از مسیر ریلی جا به جا شود، این طرح را می‌توان طرح مثبتی دانست. اما عراق اکنون با مسئله یا شاید باید گفت بحران کرد‌ها رو به رو است. مسئله کردستان عراق برای ایران و عراق حائز اهمیت زیادی است. گرچه کردستان سوریه و کردستان ترکیه نیز، مناقشات داخلی و منطقه‌ای زیادی دارند. اما فعالیت برخی احزاب کرد عراق در مرز‌های ایران باعث شده است، ایران و عراق وارد قرارداد‌های امنیتی شوند تا بتوانند وضعیت را تحت کنترل بگیرند.»

وی افزود: «همه این موارد را گفتم تا نتیجه بگیرم روابط ایران و عراق تا چه حد درگیر پیچیدگی‌های گسترده است. اگرچه عراق در حال حاضر با ایران روابط دوستانه دارد، اما در عمل روابط ایران و عراق به سادگی پیش نمی‌رود و عراق با توجه به مناسبات منطقه‌ای و روابط خود با غرب و به ویژه ایالات متحده، در حوزه روابط بین الملل خود تصمیم گیری می‌کند. در آخرین ملاقات فواد حسین با امیرعبداللهیان، مدام بر مسئله امنیت تاکید شد. حفظ امنیت در منطقه، یک موضوع دو طرفه است و در صورتی محقق می‌شود که فواد حسین و عراق به تعهدات خود عمل کنند. در حال حاضر این ظن برای مقامات ایرانی وجود دارد که اسرائیل در مناطق کردنشین عراق نفوذ کرده است، تاکید ایران بر گسترش همکاری‌های امنیتی، تا حد زیادی با هدف حفظ تمامیت ارضی خاک ایران و مبارزه با گروهک‌هایی است که ممکن است تلاش کنند در خاک ایران عملیات‌های خرابکارانه‌ای را شکل دهند.»

جلال ساداتیان تاکید کرد: «بنابراین، باز هم بر مسئله همکاری دو جانبه تاکید می‌کنم و معتقدم اگر عراق به تعهدات خود عمل کند، می‌توانیم امیدوار باشیم که همکاری‌های امنیتی دوجانبه با موفقیت شکل بگیرد. در پایان تاکید می‌کنم که گسترش روابط امنیتی دو جانبه بین ایران و همسایگانش، بسیار مهم و ارزشمند است و می‌تواند یک موضوع مثبت ارزیابی شود. اما ایران نباید یک طرفه عمل کند و باید در قبال هر همکاری یا حمایتی که در قبال دیگر کشور‌ها انجام می‌دهد، حمایت و همکاری متقابل دریافت کند.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: ایران عراق کردستان قیمت طلا و ارز قیمت موبایل وزیر امور خارجه ایران و عراق جمهوری عراق فواد حسین منطقه ای دو کشور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۱۳۹۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند

گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»


جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .

سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.

سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»

بیشتر بخوانید:

حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116

دیگر خبرها

  • مقامات عراقی در حال تحقیق درباره قتل یک اینفلوئنسر هستند
  • ریاض: به توافق امنیتی با آمریکا نزدیک شده‌ایم
  • نیروهای امنیتی ما در بدترین شرایط اجازه ورود به دانشگاه‌ها را ندارند
  • دانشگاه‌های ایران اجازه ورود نیرو‌های امنیتی به دانشگاه را نمی‌دهد
  • عدم تمایل جمهوری آذربایجان به روند ادغام در اروپا
  • سنگ‌اندازی واشنگتن در توافق راهبردی عراق و ترکیه
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • امیرعبدالهیان: روابط ایران با قاره آفریقا مبتنی بر احترام متقابل و منافع مشترک است
  • «وعده صادق» و تثبیت جایگاه ویژه ایران در نظام امنیتی غرب آسیا